در ایران باستان روزی موسوم به روز عشق بوده است
این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با 29 بهمن. این روز سپندارمذگان یا اسفندارمذگان نام داشته است.
فلسفه بزرگ داشتن این روز به عنوان روز عشق به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب میکردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند ، هر یک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند.
بعنوان مثال روز اول روز اهورا مزدا ، روز دوم روز بهمن (سلامت و اندیشه ، نخستین صفت خداوند) ، روز سوم اردیبهشت (بهترین راستی و پاکی که باز از صفات خداوند است) ، روز چهارم شهریور(شاهی و وفرمانروایی آرمانی که خاص خداوند است) و روز پنجم سپندار مذ بوده است. سپندار مذ لقب ملی زمین است یعنی گستراننده ، مقدس و فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی و تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد ، زشت و زیبا را به یک چشم مینگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را بعنوان نماد عشق می پنداشتند.
در هر ماه یک بار نام روز با نام ماه یکی می شده است که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن می شد ، جشنی ترتیب می دادند متناسب با نام آن روز و ماه ، مثلا شانزدهمین روز هر ماه مهر نام داشت که در ماه مهر مهرگان لقب میگرفت. به همین دلیل روز پنجم ماه دوازدهم که ماه و روز هر دو سپندار مذ نام داشت جشنی با همین عنوان می گرفتند.
سپندار مذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می دادند و مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می کردند.
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند
بالاخره با همه ماجراها و عزاداری ها ماه صفر هم به پایان رسید. و پایان آن با روز عشق و مهرورزی چه ایرانی (سپندارمزگان) و چه ایتالیایی (ولنتاین) مصادف شد.
چند نفرتون دیشب رفتین در هفت تا مسجد رو بزنید؟
من برای اولین بار رفتم بعد از سی سال!! اما بعضی برای حاجت گرفتن رفتن بعضی برای شکلات و شیرینی نذری!!! اما من بیشتر برای چند لحظه کنار هم بودن و یه دوری تو خیابونای خلوت زدن. یه چیزی تو مایه های شب یلدا اما تو ماشین جاتون خالی خوش گذشت فقط یه کم بنزین خارج از الگوی مصرف سوزوندیم. (البته هرکسی عقیده ای داره و اون عقیده حداقل برای خودش محترمه).
از امروز عروسیها کم کم شروع میشن. امروز یه ماشین عروس دیدم و پیش خودم حدس زدم حتما داماد از اون آدماییه که به محض فوت کردن شمع ۱۸ سالگی تو امتحان گواهینامه ثبت نام کرده. یه وقت اصلا خیال نکنید که منظورم هول بودن طرفه هااااااا نه!!
امیدوارم روزهای خوبی رو داشته باشید و اون کسایی هم که از سبزه گره زدن و جینگولک بازیهای دیگه به جایی نرسیدن تا عید امسال بختشون باز شه و مثل اون دوتا گنجشک جان به لب رسیده از فراق!!! برن سر خونه بخت.
*** پی نوشت: درصورت ذخیره میتوانید عکسها را ذخیره نمایید
سبز باشید و سربلند
کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است
* بیوگرافی:
نام اصلی: فروغ الزمان فرخزاد عراقی (اراکی)
فروغ در ظهر هشتم دیماه در خیابان معزالسلطنه[۱] کوچه خادم آزاد در محله امیریه تهران از پدری تفرشی و مادری کاشانیتبار به دنیا آمد.
اما پوران فرخزاد خواهر بزرگتر فروغ چندی پیش اعلام کرد فروغ روز هشتم دی ماه متولد شده و از اهل تحقیق خواست تا این اشتباه را تصحیح کنند.[۲]
فروغ فرزند چهارم توران وزیری تبار و سرهنگ محمد فرخزاد است. از دیگر اعضای خانواده او میتوان برادرش، فریدون فرخزاد و خواهر بزرگترش، پوران فرخزاد را نام برد.
فروغ با مجموعههای اسیر، دیوار و عصیان در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد.
* ازدواج با پرویز شاپور
فروغ در سال ۱۳۳۰ در ۱۶ سالگی[۲] با پرویز شاپور طنزپرداز ایرانی که پسرخاله مادر وی بود، ازدواج کرد. این ازدواج در سال ۱۳۳۴ به جدایی انجامید. حاصل این ازدواج، پسری به نام کامیار بود.
فروغ پیش از ازدواج با شاپور، با وی نامهنگاریهای عاشقانهای داشت. این نامهها به همراه نامههای فروغ در زمان ازدواج این دو و همچنین نامههای وی به شاپور پس از جدایی از وی بعدها توسط کامیار شاپور و عمران صلاحی در کتابی به نام "اولین تپش های عاشقانهء قلبم" منتشر گردید.[۳]
* سفر به ایتالیا
پس از جدایی از شاپور، فروغ فرخزاد، برای گریز از هیاهوی روزمرگی، زندگی بسته و یکنواخت روابط شخصی و محفلی، به سفر رفت. او در این سیر و سفر، کوشید تا با فرهنگ غنی اروپا آشنا شود. با آنکه زندگی روزانهاش به سختی میگذشت، به تأتر و اپرا و موزه میرفت. وی د ر این دوره زبان ایتالیایی و همچنین فرانسه و آلمانی را آموخت. سفرهای فروغ به اروپا، آشناییاش با فرهنگ هنری و ادبی اروپایی، ذهن او را باز کرد و زمینهای برای دگرگونی فکری را در او فراهم کرد.
* آشنایی با ابراهیم گلستان و کارهای سینمایی فروغ
آشنایی با ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز سرشناس ایرانی و همکاری با او، موجب تغییر فضای اجتماعی و درنتیجه تحول فکری و ادبی در فروغ شد.
در سال ۱۳۳۷ سینما توجه فروغ را جلب میکند. و در این مسیر با ابراهیم گلستان آشنا میشود و این آشنایی مسیر زندگی فروغ را تغییر میدهد. و چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ فیلم «خانه سیاه است» را در آسایشگاه جذامیان تبریز میسازند. و در سال ۱۳۴۲ در نمایشنامه «شش شخصیت در جستجوی نویسنده» بازی چشمگیری از خود نشان میدهد. در زمستان همان سال خبر میرسد که فیلم خانه سیاه است برنده جایزه نخست جشنواره اوبر هاوزن شده و باز در همان سال مجموعه تولدی دیگر را با تیراژ بالای سه هزار نسخه توسط انتشارات مروارید منتشر کرد. در سال ۱۳۴۳ به آلمان، ایتالیا و فرانسه سفر میکند. سال بعد در دومین جشنواره سینمای مولف در پزارو شرکت میکند که تهیه کنندگان سوئدی ساختن چند فیلم را به او پیشنهاد میدهند و ناشران اروپایی مشتاق نشر آثارش میشوند. پس از این دوره، وی مجموعه تولدی دیگر را منتشر کرد. اشعار وی در این کتاب تحسین گستردهای را برانگیخت؛ پس از آن مجموعه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد منتشر شد.
* پایان زندگی
آخرین مجموعه شعری که فروغ فرخزاد، خود، آن را به چاپ رساند مجموعه تولدی دیگر است. این مجموعه شامل ۳۱ قطعه شعر است که بین سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۲ سروده شدهاند. به قولی دیگر آخرین اثر او «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» است که پس از مرگ او منتشر شد.
فروغ فرخزاد در روز ۲۴ بهمن، ۱۳۴۵ هنگام رانندگی با اتوموبیل جیپ شخصیاش، بر اثر تصادف در جاده دروس-قلهک در تهران جان باخت. جسد او، روز چهارشنبه ۲۶ بهمن با حضور نویسندگان و همکارانش در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
آرزوی فروغ ار زبان خودش:
« آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آن ها با مردان است» « من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی عدالتی مردان میبرند، کاملا واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها به کار میبرم.»
پی نوشت:
1 .↑ فرخزاد ۵۹۹
2.↑ ۲٫۰ ۲٫۱ فروغ بی پایان. لادن پارسی . بازدید در تاریخ ۲۴ فوریه ۲۰۰۸.
3.↑ نامههای فروغ فرخزاد به همسرش پرویز شاپور
4.↑ صفحه اصلی فیلم
* آثار
۱۳۳۱ - اسیر شامل ۴۴ شعر
۱۳۳۵ - دیوار
۱۳۳۶ - عصیان، شامل ۱۷ شعر
۱۳۴۱ - تولدی دیگر، شامل ۳۵ شعر
۱۳۴۲ - ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، شامل ۷ شعر
*فروغ در آثار دیگران
در سال ۱۳۴۴ فیلمی ۳۰ دقیقه ای از طرف یونسکو و همچنین فیلمی ۱۵ دقیقه ای توسط برناردو برتولوچی درمورد زندگی فروغ فرخزاد ساخته شد
ناصر صفاریان در سال ۱۳۸۱ سه فیلم مستند با نامهای جام جان، اوج موج و سرد سبز[۴] درباره فروغ ساخت که در آن با افراد زیادی همچون کاوه گلستان فرزند ابراهیم گلستان، بهرام بیضایی کارگردان سینما، فریدون مشیری شاعر، مادر و خواهر فروغ فرخزاد و کسان دیگری گفتگو شدهاست. همچنین در این فیلم عکسهای منتشر نشده بسیاری از فروغ به نمایش گذاشته شدهاست.