شرکت بریتیش تله کام یا همان BT لیستی از احمقانه ترین سوالاتی را که کاربران کامپیوتری یا اینترنتی این شرکت ارتباطی از مشاوران آنها پرسیدهاند منتشر کرد. به نوشته پایگاه اینترنتی روزنامه مترو برخی از این سوالات آنقدر خنده دار است که حتی خود سوال کنندگان پس از فهمیدن اشتباه خود به احمقانه بودن آن اعتراف کردهاند.
لیست احمقانه ترین سوالات IT که از مشاوران شرکت BT انگلستان پرسیده شده به شرح زیر است:
...... مرکز : چه برنامه آنتی ویروسی استفاده می کنید؟ مشتری : Netscape مرکز : اون برنامه آنتی ویروس نیست. مشتری : اوه، ببخشید... Internet Explorer ..............
...... مشتری : من یک مشکل بزرگ دارم. یکی از دوستام یک Screensaver روی کامپیوترم گذاشته، ولی هربار که ماوس رو حرکت میدم، غیب میشه! ..............
...... یک مشتری نمیتونه به اینترنت وصل بشه... مرکز : شما مطمئنید رمز درست رو به کار بردید؟ مشتری : بله مطمئنم. من دیدم همکارم این کار رو کرد. مرکز : میشه به من بگید رمز عبور چی بود؟ مشتری : پنج تا ستاره. ..............
...... مشتری : من توی پرینت گرفتن با رنگ قرمز مشکل دارم... مرکز : آیا شما پرینتر رنگی دارید؟ مشتری : نه. ..............
...... مرکز : روی آیکن My Computer در سمت چپ صفحه کلیک کن. مشتری : سمت چپ شما یا سمت چپ من؟ ..............
...... مرکز : رمز عبور شما حرف کوچک a مثل apple، و حرف بزرگ V مثل Victor، و عدد 7 هست. مشتری : اون 7 هم با حروف بزرگه؟ ..............
...... مرکز : چه کمکی از من برمیاد؟ مشتری : من دارم اولین ایمیلم رو مینویسم. مرکز : خوب، و چه مشکلی وجود داره؟ مشتری : خوب، من حرف a رو دارم، اما چطوری دورش دایره بذارم؟ ..............
...... مشتری : سلام، من «سلین» هستم. نمی تونم دیسکتم رو دربیارم مرکز : سعی کردین دکمه رو فشار بدین؟ مشتری : آره ولی اون واقعاً گیر کرده مرکز : این خوب نیست، من یک یادداشت آماده میکنم... مشتری : نه... صبر کن... من هنوز نذاشتمش تو درایو... هنوز روی میزمه.. ببخشید... ..............
...... کاربر: کامپیوتر می گوید هر کلیدی را (any keys) فشار دهید اما من نمیتوانم دکمه any را روی کیبوردم پیدا کنم. ..............
...... کاربر: من نمیتوانم کانالهای تلویزیون را با مانیتورم عوض کنم. ..............
...... کاربر: من با یک نفر در اینترنت آشنا شدم میتوانید شماره تلفن او را برای من پیدا کنید. ..............
...... کاربر: اینترنت من کار نمیکند؟ مشاور: مودم را وصل کردهاید، همه سیمهای کامپیوتر را چک کردهاید؟ کاربر: نه الان فقط مانیتور جلوی من است هنوز کامپیوتر و مودم را از جعبه در نیاوردهام! ..............
...... کاربر: پسر 14 ساله من برای کامپیوتر رمز گذاشته و حالا من نمی توانم وارد آن شوم. مشاور: رمز آن را فراموش کرده؟ کاربر: نه آن را به من نمیگوید چون با من لَج کرده! ..............
...... مشاور: لطفا روی My Computer ،کلیک کنید. کاربر: من فقط کامپیوتر خودم را دارم کامپیوتر شما پیش من نیست. ..............
...... مشاور: مشکل شما به خاطر نرم افزار اسپای ویری است که روی دستگاهتان نصب شده(اسپای در انگلیسی به معنی جاسوس است) کاربر: اسپای!؟ ببینم یعنی او می تواند از داخل مانیتور وقتی لباس عوض میکنم من را ببیند؟ ..............
...... کاربر: ماوس پد من سیم ندارد! مشاور: من فکر کنم متوجه منظور شما نشدم. ماوس پد شما قرار نیست سیمی داشته باشد. کاربر: پس چگونه می تواند ماوس را پیدا کند؟ یعنی وایرلس است؟ ..............
...... مرکز مشاوره: چه نوع کامپیوتری دارید؟ مشتری: یک کامپیوتر سفید... ..............
...... مرکز : روز خوش، چه کمکی از من برمیاد؟ مشتری : سلام... من نمی تونم پرینت کنم. مرکز : میشه لطفاً روی Start کلیک کنید و... مشتری : گوش کن رفیق؛ برای من اصطلاحات فنی نیار! من بیل گیتس نیستم، لعنتی! ..............
...... مشتری : سلام، عصرتون بخیر، من مارتا هستم، نمی تونم پرینت بگیرم. هر دفعه سعی می کنم میگه : «نمی تونم پرینتر رو پیدا کنم» من حتی پرینتر رو بلند کردم و جلوی مانیتور گذاشتم ، اماکامپیوتر هنوز میگه نمیتونه پیداش کنه... ..............
...... مرکز : الآن روی مانیتورتون چیه خانوم؟ مشتری : یه خرس Teddy که دوستم از /س/و/پ/ر/مارکت برام خریده! ..............
...... مرکز : الآن F8 رو بزنین. مشتری : کار نمی کنه. مرکز : دقیقاً چه کار کردین؟ مشتری : من کلید F رو 8 بار فشار دادم همونطور که بهم گفتید، ولی هیچ اتفاقی نمی افته... ..............
...... مشتری : کیبورد من دیگه کار نمیکنه. مرکز : مطمئنید که به کامپیوترتون وصله؟ مشتری : نه، من نمی تونم پشت کامپیوتر برم. مرکز : کیبوردتون رو بردارید و 10 قدم به عقب برید. مشتری : باشه. مرکز : کیبورد با شما اومد؟ مشتری : بله مرکز : این یعنی کیبورد وصل نیست. کیبورد دیگهای اونجا نیست؟ مشتری : چرا، یکی دیگه اینجا هست. اوه... اون یکی کار می کنه! ..............
...... مرکز : مرکز خدمات شرکت مایکروسافت، میتونم کمکتون کنم؟ مشتری : عصرتون بخیر! من بیش از 4 ساعت برای شما صبر کردم. میشه لطفاً بگید چقدر طول میکشه قبل از اینکه بتونین کمکم کنید؟ مرکز : آآه..؟ ببخشید، من متوجه مشکلتون نشدم؟ مشتری : من داشتم توی Word کار می کردم و دکمه Help رو کلیک کردم بیش از 4 ساعت قبل. میشه بگید کی بالاخره کمکم میکنید؟
حقیقتش من هم اوایل کار با کامپیوتر سوالات احمقانه ای از همسرم می پرسیدم در مایه همین سوالها!!! بنابر این با اون آدمها همذات پنداری می کنم!!!