سرزمین محبوب من (عکس هایی از ایران)

عکسهایی که از محلها، زمانها و مراسم مختلف توسط خودم تهیه شده . مطالب بی ربط و با ربطم هست . ببین ببر اما نظر مهمه نظر بده!!

سرزمین محبوب من (عکس هایی از ایران)

عکسهایی که از محلها، زمانها و مراسم مختلف توسط خودم تهیه شده . مطالب بی ربط و با ربطم هست . ببین ببر اما نظر مهمه نظر بده!!

جملات قصار از نوع فوتبالی !!!

اگر همه بازی‌ها را هم ببازیم، برای من مهم نیست. به شرطی که در آخر فصل قهرمان شویم! (مارک ویدوکا- استرالیا)
ما بازی را باختیم، چون بازی را نبردیم! (رونالدو- برزیل)
من در این فصل فقط چهارده بار اشتباه کردم. هشت تا از آنها تقصیر خودم بود، اما هفت تای آنها اجتناب ناپذیر بود! (پل گاسکوئین- انگلستان)
من دوست دارم برای یک باشگاه ایتالیایی، مثل بارسلونا!، بازی کنم. (میک دراپر)
انگار که داور کارت زرد جدیدی خریده بود و می‌خواست کار کردن آن را با من امتحان کند! (استوارت پیرس- انگلستان)


الکس فرگوسن بهترین مربی‌ای است که تا به حال داشته‌ام، خوب در واقع من غیر از او مربی دیگری نداشته‌ام! (دیوید بکام انگلیسی، زمانی که در منچستر بازی می‌کرد)
اگر شما یک بازیکن نیمه جان که در اواخر بازیگری خود است را بخرید، بیرون زمین تحسین می‌شوید، اما در داخل زمین با مشکلات زیادی روبرو خواهید بود! (آرسن ونگر- مربی فرانسوی لیگ انگلیس)
بعضی از هواداران ما به اینجا می‌آیند تا از مناظر و سیب زمینی سرخ کرده‌شان لذت ببرند! (الکس فرگوسن- انگلستان)
محبوب‌ترین بازیکن قرن من هستم. پله با آمار کتاب‌ها انتخاب شده است. (مارادونا- آرژانتین)


اگر مارادونا فکر می‌کند که محبوب ترین بازیکن قرن است، این دیگر مشکل خودش است! (پله - برزیل )
بکام نمی‌تواند با پای چپش شوت کند، نمی‌تواند ضربه سر درستی بزند، نمی‌تواند تکل برود و نمی‌تواند برای تیمش گل بزند. صرف نظر از این ها او بازیکن خوبی است! ( جورج بست- انگلستان)
ممکن است این چیزی که می‌گویید را من گفته باشم ...در کل من مزخرف زیاد می‌گویم! (اریک کانتونا- فرانسه)
99درصد بازی دست تیم ما بود و تیم حریف فقط سه درصدبازی را در اختیار داشت و ما به همین سه درصد باختیم! (رود گولیت- هلند)
هرچه آدم زمان بیشتری داشته باشد، اشتباهات بیشتری می‌کند. (رود گولیت-هلند)

مدیریت زمان

تصور کنید بانکی دارید که در آن هر روز صبح ۸۶۴۰۰ تومان به حساب شما واریز میشود و تا آخر شب فرصت دارید تا همه پولها را خرج کنید. چون آخر وقت حساب خود به خود خالی میشود. در این صورت شما چه خواهید کرد؟  

هر کدام از ما یک چنین بانکی داریم: بانک زمان. هر روز صبح، در بانک زمان شما ۸۶۴۰۰ ثانیه اعتبار ریخته میشود و آخر شب این اعتبار به پایان میرسد. هیچ برگشتی نیست و هیچ مقداری از این زمان به فردا اضافه نمیشود. 

 ارزش یک سال را دانش‏آموزی که مردود شده میداند.  

ارزش یک ماه را مادری که فرزندی نارس به‏دنیا آورده میداند،  

ارزش یک هفته را سردبیر یک هفته‏ نامه میداند،  

ارزش یک ساعت را عاشقی که انتظار معشوق را میکشد،  

ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار جا مانده،  

و ارزش یک ثانیه را آنکه از تصادفی مرگبار جان به در برده، میداند.  

هر لحظه گنج بزرگی است، گنجتان را مفت از دست ندهید، باز به خاطر بیاورید که زمان به خاطر هیچکس منتظر نمیماند.   

دیروز به تاریخ پیوست. فردا معما است. و امروز هدیه است.  

 

سوالات احمقانه

شرکت بریتیش تله کام یا همان BT لیستی از احمقانه ترین سوالاتی را که کاربران کامپیوتری یا اینترنتی این شرکت ارتباطی از مشاوران آنها پرسیده‌اند منتشر کرد. به نوشته پایگاه اینترنتی روزنامه مترو برخی از این سوالات آنقدر خنده دار است که حتی خود سوال کنندگان پس از فهمیدن اشتباه خود به احمقانه بودن آن اعتراف کرده‌اند.  

لیست احمقانه ترین سوالات IT که از مشاوران شرکت BT انگلستان پرسیده شده به شرح زیر است:

......  مرکز : چه برنامه آنتی ویروسی استفاده می کنید؟ مشتری : Netscape مرکز : اون برنامه آنتی ویروس نیست. مشتری : اوه، ببخشید... Internet Explorer .............. 

 ......  مشتری : من یک مشکل بزرگ دارم. یکی از دوستام یک Screensaver روی کامپیوترم گذاشته، ولی هربار که ماوس رو حرکت میدم، غیب میشه! ..............  

...... یک مشتری نمی‌تونه به اینترنت وصل بشه... مرکز : شما مطمئنید رمز درست رو به کار بردید؟ مشتری : بله مطمئنم. من دیدم همکارم این کار رو کرد. مرکز : میشه به من بگید رمز عبور چی بود؟ مشتری : پنج تا ستاره. ..............  

...... مشتری : من توی پرینت گرفتن با رنگ قرمز مشکل دارم... مرکز : آیا شما پرینتر رنگی دارید؟ مشتری : نه. ..............  

...... مرکز : روی آیکن My Computer در سمت چپ صفحه کلیک کن. مشتری : سمت چپ شما یا سمت چپ من؟ ..............  

...... مرکز : رمز عبور شما حرف کوچک a مثل apple، و حرف بزرگ V مثل Victor، و عدد 7 هست. مشتری : اون 7 هم با حروف بزرگه؟ .............. 

 ...... مرکز : چه کمکی از من برمیاد؟ مشتری : من دارم اولین ایمیلم رو می‌نویسم. مرکز : خوب، و چه مشکلی وجود داره؟ مشتری : خوب، من حرف a رو دارم، اما چطوری دورش دایره بذارم؟ ..............  

...... مشتری : سلام، من «سلین» هستم. نمی تونم دیسکتم رو دربیارم مرکز : سعی کردین دکمه رو فشار بدین؟ مشتری : آره ولی اون واقعاً گیر کرده مرکز : این خوب نیست، من یک یادداشت آماده می‌کنم... مشتری : نه... صبر کن... من هنوز نذاشتمش تو درایو... هنوز روی میزمه.. ببخشید... ..............  

...... کاربر: کامپیوتر می گوید هر کلیدی را (any keys) فشار دهید اما من نمی‌توانم دکمه any را روی کیبوردم پیدا کنم. ..............  

...... کاربر: من نمی‌توانم کانال‌های تلویزیون را با مانیتورم عوض کنم. .............. 

 ...... کاربر: من با یک نفر در اینترنت آشنا شدم می‌توانید شماره تلفن او را برای من پیدا کنید. ..............  

...... کاربر: اینترنت من کار نمی‌کند؟ مشاور: مودم را وصل کرده‌اید، همه سیم‌های کامپیوتر را چک کرده‌اید؟ کاربر: نه الان فقط مانیتور جلوی من است هنوز کامپیوتر و مودم را از جعبه در نیاورده‌ام! ..............  

...... کاربر: پسر 14 ساله من برای کامپیوتر رمز گذاشته و حالا من نمی توانم وارد آن شوم. مشاور: رمز آن را فراموش کرده؟ کاربر: نه آن را به من نمی‌گوید چون با من لَج کرده! .............. 

 ...... مشاور: لطفا روی My Computer ،کلیک کنید. کاربر: من فقط کامپیوتر خودم را دارم کامپیوتر شما پیش من نیست. ..............  

...... مشاور: مشکل شما به خاطر نرم افزار اسپای ویری است که روی دستگاه‌تان نصب شده(اسپای در انگلیسی به معنی جاسوس است) کاربر: اسپای!؟ ببینم یعنی او می تواند از داخل مانیتور وقتی لباس عوض می‌کنم من را ببیند؟ ..............  

...... کاربر: ماوس پد من سیم ندارد! مشاور: من فکر کنم متوجه منظور شما نشدم. ماوس پد شما قرار نیست سیمی داشته باشد. کاربر: پس چگونه می تواند ماوس را پیدا کند؟ یعنی وایرلس است؟ ..............  

...... مرکز مشاوره: چه نوع کامپیوتری دارید؟ مشتری: یک کامپیوتر سفید... ..............  

...... مرکز : روز خوش، چه کمکی از من برمیاد؟ مشتری : سلام... من نمی تونم پرینت کنم. مرکز : میشه لطفاً روی Start کلیک کنید و... مشتری : گوش کن رفیق؛ برای من اصطلاحات فنی نیار! من بیل گیتس نیستم، لعنتی! .............. 

 ...... مشتری : سلام، عصرتون بخیر، من مارتا هستم، نمی تونم پرینت بگیرم. هر دفعه سعی می کنم میگه : «نمی تونم پرینتر رو پیدا کنم» من حتی پرینتر رو بلند کردم و جلوی مانیتور گذاشتم ، اماکامپیوتر هنوز میگه نمی‌تونه پیداش کنه... ..............  

...... مرکز : الآن روی مانیتورتون چیه خانوم؟ مشتری : یه خرس Teddy که دوستم از /س/و/پ/ر/مارکت برام خریده! .............. 

 ...... مرکز : الآن F8 رو بزنین. مشتری : کار نمی کنه. مرکز : دقیقاً چه کار کردین؟ مشتری : من کلید F رو 8 بار فشار دادم همونطور که بهم گفتید، ولی هیچ اتفاقی نمی افته... .............. 

 ...... مشتری : کیبورد من دیگه کار نمی‌کنه. مرکز : مطمئنید که به کامپیوترتون وصله؟ مشتری : نه، من نمی تونم پشت کامپیوتر برم. مرکز : کیبوردتون رو بردارید و 10 قدم به عقب برید. مشتری : باشه. مرکز : کیبورد با شما اومد؟   مشتری : بله   مرکز : این یعنی کیبورد وصل نیست. کیبورد دیگه‌ای اونجا نیست؟    مشتری : چرا، یکی دیگه اینجا هست. اوه... اون یکی کار می کنه! .............. 

 ...... مرکز : مرکز خدمات شرکت مایکروسافت، می‌تونم کمکتون کنم؟ مشتری : عصرتون بخیر! من بیش از 4 ساعت برای شما صبر کردم. میشه لطفاً بگید چقدر طول میکشه قبل از اینکه بتونین کمکم کنید؟ مرکز : آآه..؟ ببخشید، من متوجه مشکلتون نشدم؟ مشتری : من داشتم توی Word کار می کردم و دکمه Help رو کلیک کردم بیش از 4 ساعت قبل. میشه بگید کی بالاخره کمکم می‌کنید؟